ناگفته های امیر عابدینی از سال 73، کنار گذاشتن پروین و جدایی هاشمی نسب
مدیرعامل پیشین سرخپوشان اتفاقات دربی سال ۷۳ که منجر به محرومیت چند ستاره پرسپولیس گردید را برنامهریزی شده دانست.
کدخبر (71196) |
29 شهریور 1401 | ساعت 11:16
0
274
مدیرعامل پیشین سرخپوشان اتفاقات دربی سال ۷۳ که منجر به محرومیت چند ستاره پرسپولیس گردید را برنامهریزی شده دانست.
به گزارش سرخ نیوز و به نقل از ایسنا، امیر عابدینی از مدیران پیشین فوتبال، به مرور خاطرات خود از فوتبال پرداخت. او که زمانی هم بازی علی پروین در تیم پیکان بود، میگوید در اواخر دهه ۶۰ و بعد از نتایج ضعیف تیم ملی فوتبال ایران در امارات، برخی فرصت را برای کنار گذاشتن علی پروین از فوتبال مناسب دیدند و او را احضار و کنار گذاشتند. البته عابدینی میگوید کنار رفتن پروین صرفا به دعوای فوتبالی مربوط نبود و دعواهای سیاسی هم در این تصمیم نقش داشت، چون همان افرادی که برای کنار گذاشتن پروین نقشه کشیده بودند، حذف استقلال و پرسپولیس را هم در برنامه داشتند. رئیس سابق فدراسیون فوتبال در این گفتوگو گریزی هم به ماجرای سقوط استقلال به دست سه داشت و عنوان کرد سوپرجامی که باعث سقوط استقلال به دسته سه شد، در طرح توطئه برخی افراد قرار داشت.
در ادامه گفتوگوی امیر عابدینی را میخوانید.
در سال ۷۲ چه اتفاقی رخ داد که علی پروین را کنار گذاشتند؟
واقعه عجیب و غریب و پیچیدهای است. صحبت درباره این موضوع ساعتها وقت میخواهد که چه شد از پروین امضا گرفتند تا کنار برود. پروین هم از پرسپولیس هم از تیم ملی کنار رفت. وقتی به پرسپولیس آمدم حمید درخشان با محمد پنجعلی تیم را تمرین میدادند.
*آیا میتوانید از دلایل کنار گذاشتن علی پروین صحبت کنید؟
معنا و مفهوم این که این قضیه باز بشود شاید خوب نباشد. من هم نمیتوانم همه آن را بگوییم. مشکل از من نیست. درباره آدمهایی باید صحبت کنید که این آدمها آبرویی در جامعه دارند. قصد ندارم آبروی کسی را ببرم. بخشی عمدهای (از دلایل کنار رفتن علی پروین) دعوای فوتبالی بود و بخشی هم دعوای فوتبالی نبود و دعوای سیاسی بود. آن آدمهایی که تصمیم گرفته بودند علی پروین را حذف کنند، فقط حذف علی پروین در برنامه آنها نبود. حذف پرسپولیس و استقلال در برنامه آنها بود و به قصد قربت داشتند این کار انجام بود. آمدن من و افرادی که به استقلال آمدند و تغییر دکتر غفوریفرد و تغییر مدیر یکی دو باشگاه باعث شد آن حادثه رخ ندهند. یکی از همین افراد متاسفانه مدعی خدمت به فوتبال است. من در یک مناظره حاضر هستم صحبت کنم اما الان خطرناک است وارد این موضوع بشویم. چون برخی از آنها الان فوت شدهاند و در فوتبال نیستند و باشگاههای آنها بسته شد. الان باشگاه کشاورز و یا بهمن دارید؟ جالب است همه آن باشگاهها منحل شدند و یکی از آنها نیست. اینها میگفتند تا دو قطبی است، فوتبال رشد نمیکند. بیاییم دو قطبی را از بین ببریم. یعنی دو قطب را حذف کنیم و برای حذف دو قطب تفکری میآید و میگوید بالای ۲۷ سالهها پیر هستند. ناصر حجاری را در اوج قهرمانیها، اوج قدرت و اوج مدیریت و فکرش برای بازی کردن کنار میگذارند. علی پروین را میخواهند از فوتبال کنار بگذرند و یک بار میگویند بر اساس این قانون ( ۲۷ سالهها) فوتبال بازی نکند، یک بار هم میگویند بعد از شکست در امارات حذف شود. آن بهانه است. میگویند بعداز آن شکست از محبوبیتش کاسته شد و الان وقت زدنش است. آقای پروین را احضار میکنند و میگویند کنار برو. او هم کمی مقاومت میکند و مجبور به استعفا میشود.
*در سال ۷۲ وقتی به پرسپولیس آمدید این تیم به جایگاه دوم رسید. از آن سالها صحبت کنید.
وقتی به پرسپولیس آمدم این تیم در جدول نهم بود. آفتی در آن زمان وجود داشت به نام سوپرجام. این سوپرجام در طرح توطئه بود. گاهی میبینیم مردم آگاهی کمی دارند و برخی از طرفداران استقلال میگویند این آقا (امیر عابدینی) تیم ما را به دسته سه فرستاد. وقتی من آمدم که استقلال در دسته سه بود. من این تیم را بالا آوردم. هیچکس نمیگوید عابدینی چه زمانی رئیس فدراسیون شد و استقلال چه زمانی به دست سه رفت؟ با چه پروژهای استقلال باید به دسته سه سقوط میکرد؟ با سوپرجام؟ سوپرجام از کجا آمده بود؟ آن گروه پنج نفره که سوپرجام را تاسیس کردند، چه کسانی بودند؟
*نمیشود نام ببرید؟
خطرناک است. نمیشود نام افراد را ببریم. سه نفر از آن گروه پنج نفره، الان باشگاه ندارند. یکی از آنها هم از اول باشگاه نداشت. معلوم است چه کسانی هستند دیگر.
*سال ۱۳۷۳ رئیس فدراسیون شدید و بعد همان سال استعفا دادید.
کسانی که با من کار کردند، روحیات من را میدانند. یا مسئولیتی را نمیپذیرم یا بر اساس مسئولیت اختیارات میخواهم. به هیچ مسئولی نمیتوانید بگویید پاسخگو باشید اما اختیارات ندارید. روزی که حکمم را گرفتم، قرار نبود حکم بگیرم. نزد آقای هاشمیطبا رفتم و قرار نبود حکمی بگیرم. وقتی نزد او رفتم و گفت با من مشورت کن. که گفتم مشورت را وقتی من نیاز داشتم باید انجام بدهم یا هر زمانی خودتان خواستید مشورت میدهید؟ که گفتند هر زمانی نیاز دیدی با من مشورت کن. اولین کارم این بود که ورزشگاه امجدیه را برای مسابقات جوانان آسیا آماده کنم. خیلی کار کردم و دشمنان من هم شروع کردند و مرا زدند. با این حال در هیروشیما بد شروع کردیم. با آمدن استانکو پوکلهپوویچ عدهای باورشان بر این بود که دیگر مربیان ایرانی جایی نخواهند داشت. شاید فکر میکردند با مربیان ایرانی برخی اصحاب قلم میتوانند توصیه کنند و با مربی خارجی توصیه نخواهند داشت. چه زمانی استانکو را آوردم؟ زمانی که نام آری هان مطرح بود. یعنی در مقابل گزینه آریهان استانکو را آوردم. روزی که آری هان میرفت، روز خوبی برای من بود چون حرف خوبی درباره فوتبال ایران نزد. استانکو هم از انتخابهای خوب من بود.
*شما بارها به مباحثی در این مصاحبه اشاره کردید اما اسمی از کسی نبردید.
نمیشود نام ببرم. من از یک توطئه صحبت میکنم. این توطئه برای سالی است که استقلال در لیگ سه است و پرسپولیس در سوپرجام نهم است و در آستانه سقوط است. چه چیزی نام این را میگذارید؟ حالا من در وسط این توطئه قرار گرفتم. تنها کاری که کردم این بود که پرسپولیس دوم شود. چون با مقام اول خیلی فاصله داشتیم. اولین بازی با آبادان، دومی با ملوان و سومی هم با برق شیراز است. بازیهای سنگین و سختی داشتیم. برای نگه داشتن آن تیم جانم را وسط گذاشتم. بعد تیم را در اختیار گرفتم. میگویند فلان بازیکن مصدوم است و فلانی پرونده دارد. با این حال همه برنامه این بود که تیم دوم شود تا در دام سوپرجام نیفتتد. همان سال رئیس فدراسیون شدم و اولین کاری که کردم این بود که استقلال را برگرداندم و سوپرجام را از بین بردم.
*یعنی استقلال قهرمان دسته سه شد با دستور شما به لیگ یک آمد؟
استقلال نمیشد قهرمان نشود و باید میآمد. اگر نمیشد فکر میکنید چه میشد؟ سوپرجام را منحل کرده بودم و با حضور تیمهایی که به دسته پایینتر رفته بودند لیگ را ۲۴ تیمه کردم تا آنها هم برگردند. چون میدانستم بساطی پشت این موضوع است. چرا ملوان باید حذف میشد؟ تیمهایی حذف شده بودند که هر کسی جای من بود هم این کار را میکرد. لیگ را در دو گروه ۱۲ تیمه برگزار کردم که دو تیم از هر گروه سقوط میکرد.
*در سال ۷۳ در آن داربی معروف که امیر قلعهنویی و مجتبی محرمی درگیر شدند، شما چرا محروم شدید؟
چه کسی در آن زمان رئیس فدراسیون بود؟
*داریوش مصطفوی.
تمام شد. مدیرعامل پاس چه کسی بود؟
*تمیسار ملاحی.
کم کم به نام آن پنج نفر نزدیک میشوید. اتفاقاتی رخ میدهد که آدم باورش نمیشود. از هیروشیما که برگشتیم چه کسی رئیس فدراسیون شد؟ داریوش مصطفوی! محرومیت بازیکنان ما در آن بازی چطور رقم خورد؟ آقای داریوش مصطفوی. چه کار کردیم که باید محروم میشدیم؟ فقط دو نفر دعوا کردند؟ وقتی با چوب به سر عابدزاده زدند یعنی او درگیر شده است؟ عابدزاده، مجتبی محرمی، فرشاد پیوس محروم میشوند. فرشاد پیوس چه کار کرد که محروم شد؟ استقلالیها چه کاری کردند؟ هیچ کاری نکردند. من بچههای استقلال را در گوشهای جمع کردم تا پرسپولیسیها نیایند. چه کسی اجازه داد از فاصله پنج متری تماشاگران به درون زمین وارد شوند؟ اولین فردی که با چاقو وارد زمین شد چه کسی بود؟ چرا کسی از او سوال نکرد که چه کسی است؟ قطعا او استقلالی نبود. استقلال خوشحال بود قطعا دعوا نمیکرد. بازی شکست خورده را با تساوی عوض کرده است. مجتبی محرمی و قلعهنویی دعوا کردند و هر دو اخراج شدند. چه کسی اجازه داد در این میان هواداران وارد زمین شوند؟
*یعنی فکر میکنید برنامهریزی شده بود؟
بله. چرا در طول تاریخ فوتبال چنین اتفاقی رخ نداده است؟ چند بعد از این قضایا محاکمه شدند؟ جریانسازی علیه پرسپولیس و استقلال بود.
*فکر نمیکنید قضاوت داور باعث شده بود جو ورزشگاه خراب شود؟
داوریهای خیلی بدتر از این هم داشتیم. چرا در آن بازیها چنین چیزی رخ نداد؟ آقای ابهران داشت درست قضاوت میکرد. ما پنالتی دادیم و گل دوم استقلال از روی نقطه پنالتی به ثمر رسید.
*البته میگویند اخراج رضا شاهرودی اشتباه بود.
رضا شاهرودی نباید اخراج میشد. بعد از اخراج داشتم برایش دست میزدم که به او توجه بدهم که بیرون بیایید. یک سال برای همین محروم شدم. فکر میکنید اگر با من پدرکشتگی نداشتند، مرا یک سال محروم میکردند؟ تمام ورزشگاهها مرا تشویق کردند و عیله مصطفوی شعار دادند.
*زمانی که مدیرعامل پرسپولیس بودید چند انتقال مهم داشتید. مثلا احمدرضا عابدزاده چطور به پرسپولیس آمد؟
جز نافرجامیهای مدیریتی در فوتبال این بود که عابدزاده را رها کرده بودند. زانوی عابدزاده مشکل داشت و باید تحت درمان قرار میگرفت. زانوی او خم نمیشد و مشکل داشت. مدیر پرسپولیس بودم و در یک مراسم ختم حضور داشتم. یکی از دوستانم گفت عابدزاده میخواهد شما را ببیند. از دور دیدم که عابدزاده لنگان لنگان به سمت من میآید. اولینبار بود که او را میدیدم. عابدزاده گفت که بیمارستانی در آلمان برایم پذیرش فرستاده است تا در آنجا عمل کنم زانویم خوب شود اما هزینه سفر و درمان را ندارم. از او فرصتی خواستم تا از دوستانم سوال کنم. از دوستانم درباره مشکل زانوی عابدزاده تحقیق کردم و به من گفتند او اگر پایش را عمل کند هم دیگر نمیتواند فوتبال بازی کند. من هم گفتم فعلا اولویت ما این است که عابدزاده به زندگی برگردد. با آقای موسویان سفیر ایران در بن صحبت کردم و قرار شد او از آن بیمارستان تحقیق و شرایط را بررسی کند. آقای موسویان هم گفت پزشکان آلمانی گفتهاند عابدزاده به زندگی برمیگردد اما گارانتی نمیدادند که به فوتبال باز گردد. وقتی عابدزاده به خانه ما آمد دیدم نمیتواند زانویش را خم کند واقعا ناراحت شدم. او قصه خودش را گفت که چطور در تیم ملی آسیب دیده و روزهای سختی را پشت سر گذاشته و در خودرویش خوابیده است. به او گفتم هزینههای سفر را تامین میکنم و بعد به مهندس محلوجی نامه نوشتم که کمک کنند. محلوجی از من میزان هزینهها را خواست که بعد از تحقیق دیدم تقریبا ۱۰۰ هزار مارک هزینه دارد. پول را فراهم کردیم و عابدزاده را به آلمان فرستادیم که عمل کند. بعدها خانواده او را هم فرستادیم تا در روزهای بازپروری بگذرد. بعد از دو ماه عابدزاده به تهران بازگشت و یکی از پزشکان کمک کرد که او فیزیوتراپی کند. بعد از سه ماه توانست روی چمن راه برود. وقتی توانست راه برود او را خواستم که به دفترم بیاید. وقتی آمد به او گفتم به استقلال برگرد و فوتبال را ادامه بده. صحبتهای دکترها را کنار گذاشتم چون میدانستم عابدزاده میخواهد موفق شود. او گفت که نمیخواهد به استقلال بازگردد و میخواهد در پرسپولیس بازی کند. این موضوع را در هیاتمدیره مطرح کردم و از پنج عضو، یک رای مثبت دادند. سه نفر میگفتند او دیگر دروازهبان نمیشود و یک نفر هم دلایل دیگری داشت. در نهایت گفتم که از حق مدیرعاملی میخواهم استفاده کنم او را به پرسپولیس بیاورم. این موضوع را مصوب کردیم و خودم هم امضا کردم. عابدزاده با درد تمرینات را شروع کرد. روزی دیدم که او به خوبی تمرین میکند و اگر بازی نکد و پشتش باد بخورد ترسو میشود. شب قبل از بازی برابر ملوان بود که با او تماس گرفتم و پرسیدم چه کسی را درون دروازه بگذاریم؟ که نام یکی از دروازهبانان را بر زبان آورد اما من به او گفتم فردا عابدزاده درون دروازه قرار میگیرد. با تعجب گفت هنوز آماده نیستم اما گفتم از تو آمادگی نمیخواهم. میخواهم درون دروازه قرار بگیری و ۱۰ گل بخوری. عابدزاده بازی کرد و ورزشگاه منفجر شد و شوک خوبی به او دادم. من روزی خدا را خیلی شکر کردم که احمد عابدزاده بازی با استرالیا را درآورد. اگر آن روز هر کس دیگری درون دروازه بود، ما موفق نمیشدیم. احمد عابدزاده چنان روحیهای به تیم داد که فوتبال ایران دیگر فراموش نمیکند. نتیجه همه سختکوشیها و مبارزه برای ایستادن درون دروازه انجام داد را آن روز دیدیم.
او از اسطورهای فوتبال ایران است وهمیشه به او احترام میگذارم. خودم خواستم به پرسپولیس بیاید. او در برابر الجزیره کلاس فوتبال ایران آن روز سه درجه بالا برد. او وقتی به پرسپولیس آمد با تمام وجودش آمدم اما شرایط انضباطی پیدا نکرد. نامجومطلق را استقلال نمیخواست اما من میخواستم با شان و منزلت از فوتبال کنار برود.
*درباره رضا احدی چه شرایطی رقم خورد که به پرسپولیس آمد؟
او کاپیتان استقلال بود اما احساس میکردم باید از او مراقبت کرد. من به دنبال یک قرابت بودم. میخواستم بین استقلال و پرسپولیس قرابت باشد. تبادل بازیکن فاجعه نیست و باید این اتفاق رخ بدهد. نباید وقتی هاشمینسب از تیم ما میرود فکر کنیم فاجعه صورت گرفت است. اگر علی انصاریان به استقلال میرود نباید فکر کنیم فاجعه صورت گرفته است. بازیکن فوتبال به دنبال یک محیط است تا فوتبال بازی کند. بزرگترین بازیکنان دنیا جابهجا میشود. رضا احدی خودش نزد من آمد و دیدم پسر خوبی است و پیشهاد پرسپولیس را دادم.
*از پرسپولیس شما بازیکنانی نظیر مهدی هاشمینسب جدا شدند. ماجرای جدایی هاشمینسب از پرسپولیس چیست؟ با علی پروین مشکل داشت؟
بله. وحید قلیچ در این جدایی خیلی نقش داشت چون با مهدی هاشمینسب دعوا کرد. شاید مهدی هاشمینسب هیچوقت نگویید. زمانی که تیم در عربستان بود وحید قلیچ با مهدی هاشمینسب درگیر شد. او بازیکن عجیبی بود و ضمن بافت فکری شفاف و روشن، عاطفه عجیبی داشت. او بازیکنی بود که وقتی در ترکنستان دیدمش سپردم که او را به ایران بیاورند. او احساس جفا کرد. با علی پروین صحبت کرد و نرم شد که هاشمینسب در پرسپولیس بماند اما وقتی با هاشمینسب صحبت کردم گفت که اجازه بدهید بروم. دعوایی که در عربستان شده بود خارج از عرف فوتبالی بود. وقتی به جده رسیدم وشنیدم ماجرا چیست، از زبان مهدی هاشمینسب ماجرا را شنیدم و آقای پروین از منظر دیگری تعریف کرد. با این حال آقای پروین در بازی بعدی از هاشمینسب استفاده کرد چون میخواست تیم نتیجه بگیرد. مشکل حل نشد و زورم نرسید هاشمینسب را نگه دارم. البته بعد از آن دیگر ضرورت نداشت. مهدی هاشمینسب نمیتواند بگوید پرسپولیس را دوست نداشتم. نمیتواند بگویید عاشق پرسپولیس نبودم. نمیشود آدم از خانوادهای جدا شود و بعد برای شکست آن خانواده به دست خودش، آن طور خوشحالی کند. آن خوشحالی غیر متعارف بود ودر فوتبال تعریف نداشت. آقای پورحیدری خیلی سعی کرد جلوی احساسات مهدی هاشمینسب را بگیرد اما از دست او هم خارج شده بود.
*در یکی از داربیها پرسپولیس ۹ نفره میشود. آیا به استقلالیها توصیه شد که به پرسپولیس گل نزنند؟
خیلی دوست دارم روی فیلم بازی صحبت کنم. اگر میتوانستند ۱۵ گل بزنند، بدان رحم نمیکردند. تردید نکنید نتوانستند. آقای فائقی هم حرفی نزده است. البته در یکی از داربیها که ما سه بر صفر پیش بودیم داریوش مصطفوی به من که روی نیمکت نشسه بودم گفت که امامیفر را به زمین نفرستید. من میدانستم چه
آتیشی را میخواهم به زمین بفرستم اما داریوش مصطفوی آمد گفت میخواهی استادیوم را منفجر کنی؟ شما سه گل زدهاید و بس است. من هم گفتم شما رئیس فدراسیون هستید و قبول، اما این قانون فوتبال نیست. من حق دارم بهترین بازیکنانم را به زمین بفرستم.
*یکی از اتهاماتی که به شما میزدند این بود که به عنوان مدیر باشگاه در کار سرمربی تیم دخالت میکنید.
۱۰۰ درصد این کار را میکردم. تردید نکنید. همین الان مدیر یک باشگاه بشوم مربی اشتباه کند دخالت میکند. نه اینکه کارشناسان بگویند اشتباه کرده، خودم بر اساس آنالیز خودم اگر متوجه بشوم که اشتباه کرده، دخالت میکنم. یک بار مثالی زدم و خیلیها این مثال را پذیرفتند. شما معماری را برای ساخت خانه خود استخدام کردهاید اما خودتان هم فنی هستید و متوجه میشوید که کارش را درست انجام نداده است و اگر دخالت نکنید سقف ریزش میکند، پس چون معمار دارید دخالت نمیکنید؟ من آژانس گرفتهام اما میبینم مثل دیوانهها رانندگی میکند. میگویم بزنید کنار تا پیاده بشوم. آنجا خودم پیاده میشوم اما در کار مدیریت فوتبال مربی را پیاده میکنم.
*حتی گفته میشد در کار آقای استانکو هم دخالت می کردید.
یک بار در کار استانکو دخالت کردم و قاطع دخالت کردم. آن دخالت مربوط به وقتی میشود که برابر آلیما بازی داشتیم. در بازی رفت سه گل خورده بودیم و بهرین بازیکنان فوتبال ایران در پرسپولیس بودند. علی دایی، کریم باقری، مهدی مهدویکیا، ادموند بزیک، رضا ترابیان و ... در پرسپولیس بودند. بزیک طوری بازی میکرد که درست زمانی که فکرش را هم نمیکردید، شوت میزد و تیم به گل میرسید. ما به چهار گل نیاز داشتیم اما ترکیبی که آقای استانکو چیده بود، ایستایی بود. یعنی یک لوزی در قلب دفاعی حریف ایجاد کرده بود. در یک راس این لوزی کریم باقری، در راس دیگر علی دایی، دیگری پیوس و یکی هم رضا ترابیان بود. من میگفتم به جای ترابیان باید بزیک باشد و بحث کردیم. بعد از بحث استانکو حرف من را پذیرفت و روی تخته ترکیب را نوشت و گفت با نظر رئیس باشگاه بزیک به جای ترابیان بازی خواهد کرد. در نتیجه ما ۴ گل پیش افتادیم و رضا ترابیان وارد زمین شد تا گل پنجم زده شد. من دخالت میکردم چون فوتبالیست بودهام.
*حتی گفته میشد استانکو به خاطر همین دخالتها از پرسپولیس جدا شد.
هر کسی چنین حرفی زده، دروغ گفته است. آقای استانکو از مربیانی بود که وقتی از ایران رفت، من برای قدردانی از او به کرواسی سفر کردم. استانکو با من رفیق بود و مرا درک میکرد. ارتباط با مربی و مدیر اگر چنین ارتباطی باشد درست است. در فوتبال آمرانه مدیریت کردن معنی ندارد، در فوتبال باید عارفانه مدیریت کنید.
*جملهای مشهوری شما دارید مبنی بر اینکه "من نگذاشتم بهمن قهرمان شود تا پرسپولیس قهرمان شد" آیا این به معنی دخالت در نتایج است؟ یک بار یکی از روزنامهها این نقل قول را تتر کرده بود
من نگذاشتم معنی ندارد، من مدیریت کردم. آقای استانکو پای تخته رفتند و ما ۱۱ امتیاز از بهمن عقب بودیم. او آنالیز کرد و گفت هر کاری بکنیم قهرمان نمیشویم اما من بررسی کردم و گفتم قهرمان میشویم. ابتدا میانگین سنی بهمن و تیم خودمان را نوشتم و مشخص شد تیم ما حدود ۳ سال جوانتر بودیم. دوم اینکه بازیهای حریف و تیم خودمان را بررسی کردیم و گفتم این نتایج را خواهیم گرفت اما بهمن نتیجه نخواهد گرفت چون تیمش مسن است. لازم است ترکیب تیم ما بر اساس قهرمان باید چیده شود. قهرمانی در دست ما نیست و اگر قهرمان نشویم چیزی را از دست ندادهایم. برای تیم هم تشویقی گذاشتم و در هر بازی بهترین بازیکن زمین را انتخاب میکردیم و ۵ سکه به او میدادم. به کل تیم برای برد پاداش میدادم. برای هر بازی طراحی خودش را داشتیم. جایی که یک امتیاز نیاز داشتیم، خودمان را نکشتیم که همه امتیازات را بگیریم. آن جایی که گفتم جلوی توطئه را گرفتم همین بود. متاسفانه معنی کلمهها را هم نمیدانند. دیدم آقایانی که دوست دارند پرسپولیس زمین بخورد، همه بازیهای پرسپولیس را بعد از بهمن گذاشتهاند. نزد رئیس فدراسیون رفتم و به این موضوع اعتراض کردم. به خاطر همین گفتم طراحی شده بود پرسپولیس قهرمان نشود اما من نگذاشتم.
پیشنهاد سرخ نیوز
در حال دریافت...
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران