خندههایی از جنس زهر بعد از یک شوی تهوع آور!
علیرضا بیرانوند و رضا درویش بعد از حاصل شدن توافق، چند قاب یادگاری با یکدیگر ثبت کردند، چند قاب با خنده روی لب که میتواند حال هر انسانی را بد کند!
کدخبر (203805) |
14 تیر 1402 | ساعت 20:42
0
116
علیرضا بیرانوند و رضا درویش بعد از حاصل شدن توافق، چند قاب یادگاری با یکدیگر ثبت کردند، چند قاب با خنده روی لب که میتواند حال هر انسانی را بد کند!
سرخ نیوز - «علی بیرو دو سال دیگر در پرسپولیس» این کپشنی است که باشگاه پرسپولیس در شبکههای اجتماعی خود با 4 قاب از امضای قرارداد جدید علیرضا بیرانوند و این باشگاه به اشتراک گذاشته است. بله درست خواندهاید، بازیکنی که دو فصل دیگر با این باشگاه قرارداد داشته، مقرر شده تا پایان همان مدت در پرسپولیس حضور داشته باشد، البته اعتباری به این قراردادها نیست و احتمال مشاهده یک شوی دیگر در سال آینده و چه بسا در زمستان نیز وجود دارد.
پایان یک شوی تهوع آور
آقای مدیر وعده بی سرانجام پرداخت پول داده و آقای دروازهبان که از نظر مالی در بینیازی مطلق است بابت چند میلیاردی که دریافت نکرده زمین و زمان را به هم دوخته است. آقای دروازهبان دو بار نوتیس داده و باشگاه بیتوجه به آن به دنبال خریدن زمان بوده، چرا که آقای مدیر فراموش کرده که در قراردادهایی که سال گذشته بسته چه آپشنهایی گذاشته و یادش هم نبوده که با قهرمانی خبری از جایزه نیست و صرفا باید آپشنهای بازیکنان را پرداخت کرد. آقای دروازهبان که صدقه سر حضور در همان باشگاه به جام جهانی رسیده و صدقه سر همان جام جهانی خودرویی چند ده میلیاردی در انبار گمرک خوابانده از اینکه برای گذران امور جاری خود ناچار به گرفتن وام شده شاکی است و آقای مدیر برای جبران ناراحتی این بازیکن، از جیب رفقایش دو برابر آن وام را به او پرداخت کرده؛ هر چند این مبالغ هم کافی نبوده و آقای دروازهبان از شدت ناراحتی از این قضیه و اینکه در جلسهای آقای مدیر گفته «باید به جای این دروازهبان، آن یکی را میگرفیم» ناراحت است. به یک باره صحبت از قرارداد 120 میلیارد تومانی مطرح میشود آن هم از جانب باشگاهی که مدیرش یکی دو ساعت پیش گفته پول خرید آب معدنی هم نداریم. به هر حال فوتبال ایران است، کجای آن روی حساب و کتاب بوده که این جا باشد! آقای دروازهبان یک جلسه مخفیانه با مدیر آن یکی باشگاه را برگزار میکند، ساعتی بعد از دیدار با مدیر این یکی باشگاه و انتشار خبر توافق برای ادامه همکاری؛ پایان ماجرا؟ خیر! آقای دروازهبان قرارداد خود را فسخ میکند و دوباره وارد مذاکره با آن یکی باشگاه میشود. شب وقت زورآزمایی روی آنتن است، این یکی میگوید فسخ قرارداد بی دلیل بوده و آن یکی میگوید باشگاه بیاحترامی کرده، نماینده آقای دروازهبان از پیشنهادات داخلی و خارجی میگوید تا مرغ پخته را به خنده بیندازد، آقای مدیر هم که ساعاتی قبل روی صندلی عقب ماشین قایم شده بود، با لحن فان همیشگی خود صحبت میکند.بازار داغ اخبار ضد و نقیض
آن خبرگزاری خبر از توافق قطعی آقای دروازهبان با تیم رقیب میدهد و این یکی تمامی اخبار را فیک میداند. یک خبرگزاری ساعت 8 شب دروازهبان را راهی این باشگاه میکند و همان خبرگزاری سه ساعت بعد خبری 180 درجه معکوس میزند. هوادار جلوی باشگاه دنبال خبر جدید است. شبکههای اجتماعی پر از سوالهای بیپاسخ و شایعه، تلفن هر کسی که ممکن است خبردار باشد هم با شمارههای آشنا و ناآشنا مشغول. نوبت به رجزخوانی مجازی است. یک توییت که بلافاصله دوستان آقای دروازهبان از بیخ آن حساب را تکذیب میکنند. یک استوری حساب شده در ساعات پایانی شب که الگوی متن آن قبلا هم مشاهده شده. در تلگرام و اینستاگرام البته نزدیکان دو طرف فعال هستند، برخی با نام خبرنگار حوزه فلان باشگاه در زمین آقای دروازهبان بازی میکنند، گویی او نبوده که قرارداد خود را به طور غیرقانونی زیر پا گذاشته و باشگاهی جرات عقد قرارداد با او را نداشته؛ برای تمدید قرارداد او به گونهای غش و ضعف میروند که انگار آقای دروازهبان معصوم الهی است و هیچ خطایی مرتکب نشده؛ دیگر نزدیکان آقای دروازهبان با کانالهای خبری خود هر خوراک خبری را که دوست دارند پخش میکنند و در فضای کپیکاری احدی پیگیر این ماجرا نیست که چه کسی پشت کدام کانال خبری نشسته و برخی از این خبرها با چه نیتی پخش میشود. برخی دیگر هم چشم به مدیریت باشگاه دارند و نزدیکانشان با استفاده از فرصت حاصله، دنبال علم کردن گزینههای مدیریتی هستند.خندههایی از جنس زهر
نهایتا آنچه آقای دروازهبان خواسته محقق میشود، قرارداد جدید با شرایط مالی که کسی فعلا خبری از آن ندارد. چند عکس یادگاری و پایان ماجرا. حالا نخند و کی بخند، آقای مدیر بازیکنی که قرارداد داشته را حفظ کرده و بازیکنی که قرارداد داشته، توافق مالی جدید را به امضا رسانده، برد-برد برای طرفین، حتی برد برای کاسبان ایمپرشن و البته باخت برای طیف وسیعی که خواسته و ناخواسته تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفتهاند، انتظار دیگری هم نباید داشته باشیم! جای خوشحالی هم دارد، مدعی کاپیتانی یک باشگاه بی توجه به قراردادی که داشته پای میز مذاکره با رقیب سنتی نشسته و بعد از رجزخوانی خود در اینستاگرام و چرندیاتی که نمایندهاش در تلویزیون تحویل مخاطب داده به باشگاه محبوب خود بازگشته تا احتمالا در فصل پیش رو با بازوبند به میدان برود و به ریش دیگران بخندند؛ البته که خندهدار است. پدرام محمدزاده جدیدترین اخبار فوتبال ایران:پیشنهاد سرخ نیوز
در حال دریافت...
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران