قسمت دوم Dune مرز فیلم های علمی تخیلی را جابجا کرد
قسمت دوم Dune به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار سرخ نیوز، قسمت دوم فیلم Dune باردیگر با کرمهای شنی غول پیکر خود به سینماها آمده و با شروع طوفانی خود در گیشه سینماها نه تنها ما را شگفتزده کرده بلکه فرصتهای جدیدی را به روی سینمای علمی تخیلی باز کرده است.
بخش دوم که هوشمندانه نوشته شده، با دقت طراحی شده و بیشترین احساس را در میان فیلم های دنیس ویلنوو دارد، اقتباس کارگردان فرانسوی-کانادایی از رمان مهم فرانک هربرت در سال 1965 است که آن را با انرژی ابداعی و انفجاری که شایسته چنین فیلمی است، به پایان رسانده است.
اکران چنین فیلمی میتواند باعث ظهور فیلمهای علمی تخیلی دیگری با مفاهیم علمی عمیقتر، پیچیدهتر و دشوارتر بر روی پرده سینماها باشد.
با این حال شاید همه تماشاگران این فیلم به خوبی آگاه نباشند که ساختن چنین فیلمی و رسیدن آن به دست ما چقدر دشوار بوده و چه مسیر سختی را سپری کرده است. این بلاک باستر 190 میلیون دلاری که در همان هفته اول افتتاحه حدود نیمی از هزینه خود را از اکران بدست آورده، تا همین ده سال قبل از سوی استودیوهای فیلمسازی انجام ناشدنی و غیرقابل فیلمبرداری خوانده میشد اما ویلنوو آنقدر صبر کرد تا استودیوها زمینه ساخت چنین فیلمی را بدست آورند و اعتماد به نفس لازم را برای ساختن چنین فیلمی پیدا کنند.
او باید آنها را متقاعد میکرد که واقعا تماشاگرانی برای تماشای فیلم وجود خواهند داشت و این فیلم فقط در دو قسمت 2.5 ساعته تحت کنترل خلاقانه و کامل خودش ساخته میشود.
کهکشانی دیگر
با وجود اینکه ویلنوو به ساخت فیلمهای علمی تخیلی خیره کننده شهرت داشت و در شرایطی که مخاطبان برای تماشای 5 ساعته از داستانهای آراکیس ولع زیادی داشتند، این کارگردان با مانع بزرگ دیگری روبرو شد.
رمان تلماسه بهعنوان یک رمان کلاسیک علمی تخیلی، آنقدر محبوب و تاثیرگذار است که سینما و تلویزیون نزدیک به 60 سال است که طرحها و نقوش آن را به عاریت گرفته و در فضایی که جنگ ستارگان و پیشتازان فضا برای دههها غولهای دست نیافتنی و بزرگ ژانر علمی تخیلی بودند، Dune باید خلاقانهترین ایدههای ژانر علمی-تخیلی را بوجود میآورد و کار بیشتری نسبت به زمان خودش انجام میدهد.
آراکیس یک سیاره بیابانی وسیع مانند تاتوئین است که هارکوننها قبیلهای وحشی هستند که بومیان سیاره مانند امپراتوری را سرکوب میکنند. یک سلسلهمراتب قدرت در حال تغییر وجود دارد و در این میان تیموته شالامه در نقش پاول میخواهد انتقام پدرش را بگیرد و با استفاده از قدرت مافوق بشر خود که از میان یک نسل اشرافی بیرون میآید، باردیگر وارث قدرت در این سیاره شود.
سفینههای فضایی، سفرهای سریعتر از نور، نیروهای شورشی و بزرگی تلماسه که در زمان ماجراجوییهای کهکشانی به وضوح مشخص میشود، به خوبی معنا و مفاهیم یک سیاره شنی درست مانند آنچه در کتاب ذکر شده را نشان میدهد؛ مفهومی که میان تماشاگر محبوبیت و مقبولیت زیادی دارد. داستان Dune به اندازه کافی انطباق ناپذیر است و همین مساله باعث شده تا کمتر کسی به سراغ ساختن فیلمی از روی آن برود.
یک مرز دیگر
فیلم پیشتازان فضا درست یک سال بعد از ساخت اولین نسخه Dune ساخته شد. به همین دلیل بعید است که این اثر هربرت روی نگرش جن رادنبری به عنوان کارگردان پیشتازان فضا تاثیر گذاشته باشد. حتی در مفهوم هم Dune و پیشتازان فضا با هم تضاد دارند. در حالی که هربرت به امپراتوری و سواستفاده از قدرت علاقهمند بود، پیشتازان فضا میخواست کهکشانی اتوپیایی و غیر معنوی را ترسیم کند که در آن دیپلماسی و منطق غالب بود.
اما 900 قسمت از پیشتازان فضا وجود دارد و این سریال در طول سالها بارها خود را خلق کرده است. یکی از لذتهای این سریال با ماهیت کوچک و اپیزودیک نمایش آن، اکتشافی استفاده از مفاهیم کلاسیک علمی تخیلی است. برخلاف جنگ ستارگان، تلماسه و پیشتازان فضا هر دو در ژانر علمی تخیلی جدی و علمی بوده و به حدس و گمان در مورد اینکه یک جامعه آینده نگر و بین سیارهای چگونه خواهد بود، واقعا علاقهمند هستند.
تغییر بازی
جان کارتر و والرین و شهر هزار سیاره را به یاد دارید؟ اگر یادتان نیاید هم کسی شما را سرزنش نمیکند چراکه این فیلمها شکست بزرگی در گیشه خوردند. یکی از دلایلی که آنها نتوانستند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند این بود که علیرغم اقتباس از برخی از تعیین کنندهترین اثرهای فضایی در این ژانر، فیلمهای علمی تخیلی بزرگ قبل از این فیلم، با داستان و ایدههای خود کارهای جالبتری انجام داده بودند. این فیلمها آنقدر خلاق نبودند که ما را از بازگشت به فیلمهای مورد علاقهمان در جنگ ستارگان بازدارند. حال آنکه برای اینکه Dune تغییرات شگرفی ایجاد کند، ویلنوو باید روی چیزی تمرکز میکرد که بتواند داستان هربرت را از فرنچایزهای بزرگی که بر درک مخاطبان از این ژانر اثر دارد، متمایز کند.
این بدان معناست که قسمت دوم Dune یک فیلم بسیار معنویتر از جنگ ستارگان است و با سیاست درونی خود از پیشگامان فضا پیشروتر است. نبرد برای قدرت در آراکیس به سادگی جنگ خیر در مقابل شر جنگ ستارگان نیست و قدرت نمایی پاول به اندازه سقوط آناکین تاریک طراحی نشده است. حتی وقتی فیلم صحنه اوج رمان را اقتباس میکند؛ جایی که همه کسانی که برای قدرت در آراکیس مبارزه میکنند در قصر آراکین جمع میشوند و در مورد آینده این سیاره تصمیم میگیرند، هیچ یک از منطق آرام و قابل اعتمادی که پیکارد و دیگر کاپیتانهای پیشتازان فضا با آن شناخته شده بودند، وجود ندارد.
ایجاد یک مسیر جدید
ویلنوو با انعطاف دادن به آنچه که Dune را در طول سالها برای فیلمسازان جذاب کرده بود، اقتباسی سازش ناپذیر از کتابی ساخته است که در طول سالها بارها توسط دیگر فیمسازان مورد بررسی قرار گرفته است. چیزی که قسمت دوم را بسیار هیجانانگیز میکند این است که او عمدتا به چیزهایی علاقهمند است که جنگ ستارگان و دیگران از آن استقبال نکردهاند. جنگ ستارگان و پیشتازان فضا از Dune برداشت نکردند بلکه عناصر را به شکلی ساده دزدیدند تا جایی که برای ساخت دوباره Dune بازگشت به عمق پیچیده اولیه این داستان، میتوانست در مخاطب احساس تازگی ایجاد کند.
قسمت دوم راه را برای کلاسیکهای علمی تخیلی باز میکند که همیشه به عنوان غیرقابل انطباق یا قدیمی تلقی می شدند. از نظر اقتباسهای چالشبرانگیز، قطعا قسمت دوم Dune مسیر جدیدی را برای سینمای علمی تخیلی ایجاد کرده تا داستانهای آشنا را به چیزی تبدیل کند که هیچکس قبلا آن را ندیده یا احساس نکرده است.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران