داستان هولناک نواک جوکوویچ از دوران کودکی؛ اسطوره که از دل بمبارانهای صربستان بیرون آمد
نواک جوکوویچ از یک خاطره دردناک دوران کودکی خود یاد میکند.
کدخبر (208858) |
26 تیر 1402 | ساعت 20:13
0
141
نواک جوکوویچ از یک خاطره دردناک دوران کودکی خود یاد میکند.
به گزارش خبرنگار سرخ نیوز، بهتازگی اسطوره تنیس، نواک جوکوویچ، درمورد گذشته سخت خود صحبت کرده است. زمانی که او فقط یک کودک بود، با مسئلهای مواجه شد که فراتر از درکش بود. بمباران ناتو در بلگراد در سال 1999، آینده او و خانوادهاش را رقم زد.
خاطره دردناک نواک جوکوویچ از کودکی
جوکوویچ در آن زمان تنها 12 سال داشت و در خانه پدربزرگش، ولادیمیر، پناه گرفته بود. نواک و خانوادهاش در زمان بمبگذاریها، در طبقه دوم یک آپارتمان زندگی میکردند. او مواردی را به یاد آورد که در خاطراتش محو شده است. جوکوویچ در حاشیه برگزاری مسابقات ویمبلدون در مصاحبه با BBC گفت:ما هر شب بمباران به این ساختمان میآمدیم؛ زیرا ساختمان ما پناهگاه نداشت، اما این ساختمان یک پناهگاه زیرزمینی داشت. این یک تجربه هولناک برای همه بود، بهویژه برای کودکان. ما متوجه نمیشدیم که چه اتفاقی میافتد، چرا هواپیماها بر فراز شهر ما پرواز میکنند، بمب میاندازند، چه کسی این کار را میکند؟زمانی که نواک دوازدهمین سالگرد تولد خود را جشن می گرفت، بلگراد نقطه کانونی بحران بالکان بود. او با لبخندی تلخ افزود:
من جشن تولد 12 سالگیام را در باشگاه تنیس جشن میگرفتم، در حین پخش آهنگ «تولدت مبارک»، یک هواپیما بود که بر فراز آسمان پرواز میکرد. شما واقعاً نمیتوانید آن را درک کنید که چقدر وحشتناک و ترسناک بود. شما اینجا روی زمین هستید و یک نفر درحال پرواز است، در یک ثانیه بمب میاندازد و ناپدید میشود.دو دهه از آن اتفاقات تلخ میگذرد اما تنشها همچنان بهدلیل نحوه بمباران صربستان توسط ناتو ادامه دارد. جوکوویچ بهعنوان یک نوجوان، خاطرات تلخی را از آن روزها در یادش سپرده است. او یک اتفاق وحشتناک را به یاد میآورد که آنها مجبور بودند فرار کنند و پناه بگیرند.
ما دوباره میخواستیم بخوابیم و بعد یک انفجار مهیب رخ داد. مامانم خیلی سریع بلند شد و سرش را به بخاری زد و بیهوش افتاد. ما از ترس بمباران گریه میکردیم و مادرم هم واکنشی نشان نمیداد. پدرم آنجا بود و نمیدانستیم چه اتفاقی درحال رخ دادن است. خوشبختانه پدرم موفق شد به مادرم کمک کند تا به خودش برگردد و ما سریع وسایلمان را جمع کردیم، وسایل ضروری را برداشتیم و بیرون رفتیم. چراغ خیابانها روشن نبود و همه چیز خاموش بود.این ورزشکار تنیس اعتراف کرد که این دردناکترین تجربه دوران کودکی او بوده است.
من لیز خوردم و افتادم و به بالا نگاه کردم و دیدم که یک هواپیمای رادارگریز درحال پرواز و رها کردن موشک است و پس از چند ثانیه زمین میلرزد.در آن دوران، نیروهای صرب به جنایات علیه آلبانیاییها متهم شده بودند. این بمباران، پاسخ ناتو برای بیرون راندن نیروهای صرب از کوزوو بود. جورجو میلینیچ، یکی از دوستان پدربزرگ جوکوویچ، میگوید:
وقتی آژیرهای خطر را به صدا درمیآوردند و هواپیماها شروع به پرواز میکردند، هرگز نمیدانستید که بمبها کجا فرود خواهند آمد. آنها هرچه میخواستند، بمباران کردند. پلها و بیمارستانها را بمباران کردند و زنان باردار را کشتند.ناتو گفته بود که مداخله برای توقف فاجعه انسانی که درحال رخ دادن بود، ضروری است اما طبق گفته دیدهبان حقوق بشر، یک سازمان مستقل، حملات غیرقانونی انجام داد. وقتی از جوکوویچ پرسیده شد که جنگ چگونه روی سرنوشت او تأثیر گذاشته، گفت:
به نوعی این تجربیات باعث شد من قهرمان شوم، ما را سختتر کرد، ما را تشنه موفقیت کرد.آخرین اخبار سایر حوزه های ورزش
پیشنهاد سرخ نیوز
در حال دریافت...
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران