نگاهی متفاوت به شغل جدید مجتبی جباری؛ «هشت شاکی» در «راوی» آرام گرفت

ستاره اسبق فوتبال ایران و باشگاه استقلال وارد حرفه ای شده که مثل تمام حرکات منحصر به فرد وی در دوران بازیگری اش قابل پیش بینی نبود.
کدخبر (220745) | 28 مرداد 1402 | ساعت 01:06
0 159
نگاهی متفاوت به شغل جدید مجتبی جباری؛ «هشت شاکی» در «راوی» آرام گرفت
ستاره اسبق فوتبال ایران و باشگاه استقلال وارد حرفه ای شده که مثل تمام حرکات منحصر به فرد وی در دوران بازیگری اش قابل پیش بینی نبود.

به گزارش خبرنگار سرخ نیوز، همان روزهایی که مجتبی جباری وسط مستطیل سبز آزادی خوش رقصی می کرد و با پاس های توی در و جادویی اش از مهاجمان کوچک و بزرگ گلزن می ساخت، مشخص بود که او با دیگران فرق دارد. حتی دعوا کردن های او فرق داشت با بقیه. گاه غلیان احساساتش منجر به جنجال می شد و رفتارهای بیرون میدانی اش که ریشه در جوشش همان حس و حالش داشت، «شر» به پا می کرد و اینگونه بود که لقب «هشت شاکی» برای همیشه به وی تعلق گرفت. آن مجتبای گاه آرام  و گاه خشمناک؛ همان که وسط بازی با همبازی عراقی اش جنگ کرد و ... حالا در حومه آرامش به شغلی پناه برده که حکم گلی را دارد در علفزار فوتبال ایران. خبر کوتاه بود و جالب:

مجتبی جباری، بازیکن سابق استقلال و تیم ملی فوتبال، کتاب‌فروشی خود با نام «راوی» را در خیابان زعفرانیه تهران افتتاح کرد.
این شغل هم به او می آید و هم با آن روحیات آشنایش ناسازگاری دارد اما هر چه هست او را مثل تمام سالهای بازیگری اش که فرق می کرد و به مثابه نگینی بر انگشتر می درخشید، متفاوت کرده است. در فوتبالی که ستارگانش برای شغل دوم خود کافه زدن، ساخت و ساز، مدلینگ و ... بر می گزینند، رفتن «هشت شاکی» به سمت و سوی کتاب خوانی و کتاب فروشی و ... هم ارزشمند است و هم عجیب. این چهره او برای خیلی از «بیزینس من» های فوتبالی که سرانه  مطالعه شان به خواندن آن کتاب کوچک آبی رنگ آئین نامه رانندگی خلاصه می شود، عجیب است؛ وصله ناجور است؛ «جوری» که «ناجور» به نظر می رسد. بخشی از خیابان زعفرانیه تهران به دور از هیاهوی آنهایی که دور دور می کنند، مامن کتاب خوان هایی شده که به دنبال فال و تماشا هستند. می روند و ستاره محبوب خود در کنار دیگران میهمانان سرشناس آنجا می بینند؛ آنهم در قابی متفاوت. یک معرفی کننده کتاب و ناشر، با سیمایی موقر و دوست داشتنی که فارغ از قیل و قال فوتبال تا خرخره فرو رفته در زد و بند، دور و بر قفسه های کتاب قدم می زند.

اندیشه «راوی» از کجا ریشه گرفت؟

شاید برای خیلی ها این پرسش مطرح باشد که مجتبی جباری از چه زمانی به دنبال تاسیس چنین کتابسرایی بوده و جرقه آن چگونه به ذهن او افتاده است؟ آنهایی که این ستاره اسبق فوتبال را ایران را بهتر می شناسند، می دانند که وی از اواخر دوران فوتبال خود با کتاب انس گرفت و به صف چند نفره و کوتاه کتاب خوان های فوتبالی اضافه شد. وی که در اولین روزهای ورودش به عالم بیزینس مغازه ای را بازار موبایل تهران افتتاح و در آن حوزه فعالیت کرد، آرام آرام با همفکری همسرش سرکار خانم «عقیق فرهی» که نقشی غیرقابل انکار در استحاله جباری داشت و گفته می شود دانشجوی ادبیات نمایشی است، وارد این وادی شد و فکر برپایی کتابسرای راوی را پرورش داد و به مرحله اجرا رساند.

کتاب خوان های فوتبال ایران؛ از دهه 50 تا این روزها

سوگمندانه فرهنگ کتاب خوانی در ورزش ایران ریشه قطوری ندارد. شاید اگر بخواهیم فهرستی از ستاره های ورزش که گاهی در کنار دلمشغولی های دیگر خود کتابی را در دست گرفته و ورقی زده اند را ردیف کنیم کارمان چندان دشوار نباشد. نسل دهه 50 فوتبال ایران در این زمینه سد شکن بودند اما تعداد آنان نیز چشمگیر نبود. حتی دکتر و مهندس های جام تخت جمشید مجال چندانی برای مطالعه نداشتند اما در بین آنها بودن افرادی که بعضا با رگ و ریشه های سیاسی سراغ کتاب های خاص می رفتند که شاخص ترین آنها «پرویز قلیچ خانی» نام داشت. در همان روزها، انتشار تصویری از «محمد صادقی» ستاره تیم ملی فوتبال ایران در حالی که نشسته در اردوی تیم ملی «گرگ بیابانِ هرمان هسه» را می خواند خبرساز شد.

نگاهی متفاوت به شغل جدید مجتبی جباری؛ «هشت شاکی» در «راوی» آرام گرفت«پدرترانه» هستم؛ یک کتابخوان تمام عیار

نسل دهه 60 فوتبال ایران آنقدر گیر و گرفتاری داشت که اگر هم می خواست سراغ کتاب برود مجال آن را پیدا نمی کرد. ستارگان آن نسل بی پول، درگیر شغل های دوم و سوم خود بودند. یکی در شرکت زمزم کار می کرد، دیگری در کفش ملی و آن یکی با پیکان جوانان سفیدش مسافرکشی، اما در میان همان نسل، یک «حمید علیدوستی» بود که متفاوت رفتار می کرد. یک «هما»یی محبوب برای تماشاگران کم تعداد اما  پرشور نشسته روی سکوهای سیمایی کنج امجدیه. او را در زمره بهترین مهاجمان دهه 60 می نامیدند؛ در کنار چنگیز، ناصر، فرشاد و البته شاهرخ اما آنچه او را در یک «کتگوری» دیگر قرار می داد همان علاقمندی اش به خواندن بود؛ آنهم درمیان آن ستارگانی که آموزه های خود را نه از کتاب که از میان نصایح مردان نشسته در راس مکاتب فوتبالی ایران کسب می کردند؛ یکی از از مکتب «آقامدد»، دیگری از مکتب «دهداری» و آن یکی از «نایب خان» و ... بازدید پیمان معادی، ستاره سینما از کتابسرای مجتبی جباری حمیدخان علیدوستی که حالا او را بیشتر با نام «پدر ترانه علیدوستی» می شناسند هنوز هم پای ثابت کتاب فروشی ها است. مدتی پاتوق او یک کتابفروشی در شهرک غرب تهران بود و حالا در مکانی حوالی شمال شهر اتراق می کند و کتاب می خواند.

وحید هاشمیان در قلمرو «پائولو کوئلیو» و «اریک فروم»

وحید هاشمیان یا همان هلی کوپتر فوتبال آلمان را می تواند گل سر سبد این حوزه نامید. وحید روزش شب نمی شود اگر چند صفحه ای نخواند. او حتی در روزهای درخشان فوتبالی اش در آلمان، دلش لک می زد برای پیاده روهای میدان انقلاب تهران. هر بار که برای دیدن خانواده اش راهی ایران می شد، به سرعت خود را به انقلاب می رساند و چند جلدی کتاب می خرید و آرام می گرفت. داستان ورود هاشمیان به این عرصه جالب است. روزهای تلخ نیمکت نشینی او در هامبورگ علت العللی شد برای پروازش به دنیای مطالعه .آن زمان بیشتر از سه بازیکن غیر اروپایی نمی توانستند برای هر تیمی به میدان بروند و این قانون هم کار او را سخت کرده بود. «آنتونی یبوآ» بازیکن بزرگی برای هامبورگی ها بود . وحید 16 می پوشید او 17 و با آنکه رقیب بودند اما به ستاره ایرانی دلداری می داد. در همان روزها یک کتاب روانشناسی از طرف دوستی به او رسید و همان کتاب دروازه باشگاه کتاب خوان ها را به روی وحید گشود. هاشمیان راهی بوخوم شد تا در آن باشگاه با جمعی از بازیکنان خاص همسفره شود . آنها غروب ها در کافه ای جمع می شدند و درباره کتاب حرف می زدند و در راس شان مدافع چپی قرار داشت که به اندازه موهای سرش کتاب خوانده بود. «مارتین» که برای خودش فیلسوفی بود یک روز کتاب «کیمیاگر» نوشته «پائولو کوئلیو» را به هاشمیان معرفی کرد و این کتاب مهاجم تیم ملی ایران را شیفته خود کرد. چند تا کتاب دیگر از «اریک فروم» به او معرفی شد، مثلا کتاب معروف «داشتن یا بودن؟».

راوی، بغض فروخورده مجتبی جباری

...و حالا مجتبی جباری در این وادی گام گذاشته است، البته اینجا هم باید تفاوت خود با دیگران را به رخ بکشد. او فقط کتاب خوان نیست بلکه مروج یک فرهنگ رو به انزوا لقب گرفته است. «هشت شاکی»، کتابسرایی راه اندازی کرده تا با این اقدام خود بغض فروخورده اش از تماشای سالها بی سوادی و سواستفاده گری در فوتبال ایران را نمایان کند. خیلی ها میهمان قلمرو او شدند؛ از حمید علیدوستی، و وحید هاشمیان تا سروش صحت و پیمان معادی و دیگر ستارگان عالم سینما، از استاد شفیعی کدکنی شاعر برجسته ادبیات کشور تا .... راه اندازی کتابسرای راوی به همت یک فوتبالیست، شاید به تنهایی نتواند چهره زشت فوتبال را در جامعه ترمیم کند اما حداقل می تواند جرقه ای باشد و تلنگر بزند بر خیلی ها؛ خیلی هایی که مسئولیت های فرهنگی در این ورزش دارند و یک هزارم «مجتبی جباری» ها دغدغه این حوزه را در وجودشان نمی بینیم. «راوی» گرچه در بحث تکنیکی کار اشکالاتی دارد، مثلا از شکل چینش کتاب ها در قفسه ها که تفکیک نشده اند و رمان ها به نشر چیده شده و درستش این است که با تم محتوایی تفکیک شود تا آثار نویسندگانی فرانسوی مثل «امیل زولا» و «ژان پل سارت» از بقیه جدا باشد و یا نویسندگان آسیای شرقی مثل «موراکامی» در کنار دیگرانی که ربطی به سبک او ندارند قرار نگیرد و ...اما آن را باید ارج نهیم و به بانی اش آفرین بگوییم، بانی ای که از بدنه فوتبال رشد کرد اما به وقت رسیدن به دوراهی، تصمیمی متفاوت گرفت، مثل دوران فوتبالش؛ به چپ نگاه کرد و به راست پاس داد. برای مجتبای عزیز در این راه آرزوی موفقیت داریم. آخرین اخبار فوتبال ایران

افزودن دیدگاه

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.
در حال دریافت...
وبگردی
هادی چوپان
سامسون داودا
وسلی ویسرز
آرنلود کلاسیک 2024
سرخ‌نیوز گردی
شما آفلاین هستید...