معادلات قهرمانی از ایران تا انگلیس / اینجا همه چیز عادی است!

به گزارش سرخ نیوز، چند روز به پایان لیگ مانده و پرسپولیس باید پیروز شود. روز پنجشنبه سرخ‌ها در قائمشهر به‌مصاف نساجی می‌روند و در بازی همزمان سپاهان میهمان مس کرمان است. و اتفاقا، مسی‌ها هم باید ببرند. پرسپولیس با یک پیروزی هم قهرمان خواهد شد اما سپاهان برای مساوی به کرمان نخواهد رفت. مساوی به‌درد مس هم نمی‌خورد. آن‌ها در منطقه سقوط‌اند و سقوط هم خواهند کرد اگر صنعت نفت آبادان در بازی همزمان بتواند از پس گل گهر بربیاید. نماینده سیرجان در جایگاه ششم نشسته و در جایگاه ششم هم لیگ را به پایان خواهد برد. نهایتا و با ضرب و زور پنجم خواهد شد که فرقی هم برای هیچکس نخواهد داشت. به جز سپاهان! با پیروزی صنعت نفت برابر گل‌گهرسیرجان کار سپاهان سخت‌تر خواهد شد و مس کرمان فقط باید پیروز شود تا در لیگ بماند. کرمانی‌ها همین سال گذشته و پس از حدود ١٠ سال دوباره توانستند راهی لیگ برتر شوند و اصلا هم نمی‌خواهند تنها پس از یک سال دوباره راهی لیگ آزادگان شوند. اما با پیروزی پرسپولیس تمام این مشکل‌ها حل می‌شود! قهرمانی پرسپولیس یعنی اینکه قرمزهای پایتخت در هفت فصل گذشته شش فصل را قهرمان شده‌اند. همه‌چیز عادیست. اینجا ایران است و پرسپولیس قهرمان لیگ می‌شود. اینجا ایران است و همه‌چیز عادیست! ‌در آنسوی دنیا هم تا روزهایی بعد تکلیف لیگ جزیره انگلیس مشخص می‌شود و به‌دور از قیل و قال خاورمیانه سیتیزن‌ها و شاید هم قطری‌ها تنها با دو برد دیگر قهرمان پریمیرلیگ می‌شوند. شاید هم تنها با تماشای آسوده‌خاطر بازی‌های آرسنال. توپچی‌ها برای قهرمانی باید امیدوار به پیروزی‌های متوالی باشند و منتظر بمانند که منچسترسیتی در بازی‌های بعدی خود ناکام بماند. گواردیولا با این قهرمانی به یازدهمین عنوان قهرمانی خود در پنج لیگ معتبر اروپایی دست پیدا می‌کند و رکورد در اختیار سر الکس فرگوسن است با 13 قهرمانی. پپ گواردیولا 52 ساله است و فرگوسن 30 سال از او بزرگتر است. وقتی گواردیولا اولین قهرمانی خود با بارسلونا را جشن می‌گرفت الکس فرگوسن برای یازدهمین بار قهرمان پرمیرلیگ می‌شد و 68 سال داشت. می‌شود حدس زد که پپ در چند سال آتی بیشتر از دو عنوان قهرمانی لیگ به‌دست می‌آورد. آدمی با استانداردهای او برای کسب سه قهرمانی پریمیرلیگ به کمتر از پنج سال زمان نیاز دارد و پپ گفته قرار نیست پیرمردی باشد که روی نیمکت می‌نشیند. شاید معنی‌اش این باشد که اصلا قرار نیست آنقدرها هم زنده بماند. می‌گویند نوابغ زود می‌میرند. گذشته از این، روی نیمکت نشستن اصلا مرام او نیست. قلمرو او محوطه‌ی فنی‌ست. میگفت من هافبکی بودم که هرگز روی نیمکت ننشستم. میگفت من یک بازیکن استثنایی بودم. او خیلی زودتر از ما خودش را شناخت. او از همه‌ی ما نه یک‌قدم، که فرسنگ‌ها پیش بود. هست. نخواهد بود. ‌ ‌قاعده همیشه پوچ و سطحی‌ست. تاریخ را همیشه استثناها می‌نویسند. بیشتر بخوانید: